- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:چهارشنبه 88/7/29
کودتاهای مخملی که طرح آن توسط «جرج سوروس» ارائه شده است توانست در کشورهایی مانند گرجستان و قرقیزستان مطابق برنامه پیش برود و حاکمیتهای موجود را فرود آورد و حکومتهایی در خط کاخ سفید را بر سرکار بیاورد و بهمردم تحمیل کند و جشن پیروزی هم بهراه بیندازند، ولکن این طرح کودتای مخملی در ایران اسلامی جواب نداد و بنابر دلایلی در برابر ولایت فقیه رنگ باخت و ملت ایران در برابر این «ویروس» واکسینه شدند و پادزهر آن در این سرزمین پدید آمد و زهر آنرا گرفت، دلایل این شکست ذیلاً که از نظر شما خواهد گذشت به شرح زیر است:
1 - در جمهوری اسلامی از آنجا که حاکمیت ولایت فقیه نشأت گرفته از باورهای دینی و مذهبی است. بنابر این کسانی که در برابر این نظام قیام میکنند، بهناچار باید از ارزشهای دینی و مذهبی فاصله بگیرند و با ولایت فقیه درگیر شده و نقض پیمان کنند، در چنین شرایطی به زودی مخالفتهای سیاسی، تبدیل به مخالفتهای مذهبی و عقیدتی خواهد شد و مخالفان نظام هر چند هم چهرههای مذهبی و انقلابی داشته باشند اما به زودی باید در اردوی پیمان شکنان و لامذهبها ثبت نام کنند تا بتوانند در برابر ولایت فقیه بایستند. آنان باید از همه ارزشها عبور کنند و راه دروغ پیش گیرند، در حالیکه در دیگر کشورها، مخالفان نظام، متهم به مخالفت با دین و مذهب مردم نمیشوند و مبارزه به صورت مبارزه حق و باطل در نمیآید و چهره مخالفان افشا نمیشود.
2 - در جمهوری اسلامی، به محض اینکه یک نفر علم مخالفت را میافرازد و مردم را به مخالفت فرا میخواند این مخالف خوانی در جماعت مؤمنان و مذهبیها و مسجدیها تأثیری نمیکند و تودههای مذهبی به آن جواب مثبت نمیدهند و اما در مقابل تودههای شریعت ستیز و قانونگریز و طیفهای گوناگون غیر مذهبی به آن جواب مثبت میدهند و بهناچار یک کسی که با چهرهای مذهبی و انقلابی به میدان آمده و تحت نام اصلاحات به مخالفت با این نظام مقدس پرداخته است در میان هوادارانی محاصره میشود که از جنس خودش نیستند و از ظواهر مذهبی به دور میباشند و حضور اینان به سختی به چهره ظاهر الصلاح آن مخالفان صدمه میزند و آنانرا با یک تناقض آشکارا روبهرو میکند و نفاق رهبران را اعلام میدارد، چنانکه در تحرکات و تحریکات اخیر، هواداران آن سه به طور آشکار به روزهخواری پرداختند و شعارهای زودرس دادند و قهراً آن دو سیدان و آن شیخ نمیتوانستند از آن روزه خواریها حمایت کنند و با مسؤولیت آن شعارها را بپذیرند و شعار «نه غزه نه لبنان» همراه با سوت و کف و همراه با روزهخواری، صددرصد منافات داشت با شعار چندی پیش آقایان که میگفتند، سه سید حسینی، خمینی، خامنهای، خاتمی.
در حالی که در کشورهای دیگر چنین تقابلی آشکار پیش نمیآید، هواداران حکومت یک شعارهای معقولی سر میدهند، مخالفان حکومت نیز شعارهای مقبولی را میتوانند مطرح کنند و به طور صریح مخالفان در برابر مذهب و عقاید مقدس تودهها قرار نمیگیرند و از خط قرمزهای مملکت عبور نمیکنند.
3- فرق دیگر ولایت فقیه با دیگر نظامها در این است که شعارهای ولایت فقیه یک شعارهای جهانی و فرامرزی است و پرچم جمهوری اسلامی ایران با داعیه عدالتخواهی و حمایت از مظلومان و محرومان جهان برافراشته شد و بدون هیچ چشمداشتی و حتی با تحمل مشقت و سختیهای فراوان در کنار ملتهای ستمدیده جهان قرار گرفته و ندای ظلم ستیزی و شعار مرگ بر ستمگران و مرگ بر غارتگران و مرگ بر اسراییل آن در سراسر جهان طنینانداز شده است و در روابط خارجی جمهوری اسلامی به عنوان حاکمیت اسلام ناب محمدی در برابر جهان استکبار به عنوان جهان کفر و الحاد و فساد قد علم کرده است، بنابر این آنطور که هواداران مخالفان این نظام در سطح داخلی، یک جماعت مطرود و ناهنجاری به حساب میآیند و بهناچار چهره آنان قابل دفاع نیست، در خارج هم مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی، تبدیل به یک موجودات خبیث و زشت و نجسی شدهاند و همینکه رهبران مخالف داخلی، مورد حمایت سران استکبار قرار بگیرند، همین حمایت و هواداری آن مستکبران ستمگر و در رأس آنان کاخ سفید، بزرگترین صدمه را به حیثیت و آبروی مخالفان داخلی وارد میسازد و به زودی چهره نفاق و خباثت و جنایت پنهان آنانرا آشکار میسازد و بنابر این در صف هوادارانشان باقی نمیماند مگر کسانی که فقط و فقط به قصد براندازی و آشوب و خیانت و مزدوری اجانب به میدان آمده باشند و مردم معمولی و هواداران اینان به زودی از اطراف چنین رهبرانی که مورد حمایت جنایتکاران خارجی باشند، پراکنده میشوند و این از الطاف الهی است (این از برکات حمایت جمهوری اسلامی ایران از مظلومان غزه و لبنان است)